الله الله کو صبح فتح و ظفر، کی می آید پایان رنج بشر
عالم در شور و نواست، انسان بر دیرِ فناست
یک سو طغیانِ ستم، یک سو آهنگِ بلاست
نه خروشِ آوایی، نه امیدی از جایی
یا رب دل ها خون شد، از غربت و تنهایی
ستم از حد بیرون شد، غمِ دل ها افزون شد
رفت از عالم یکسر آرام و شکیبایی
بنگر خصمِ سرکش را، بنگر دود و آتش را
یکسو ذبح انسان را یکسو مسخِ ایمان را
◈◈◈
الله الله فریاد از جور زمان، الله الله فریاد از اهرمنان
در گمراهی سرگردان مانده بشر
بی رونق شد ایمان، از فتنه و شر
وای از روزگارِ تنهایی یا رب کو دمِ مسیحایی
بزن ای دل آه دعا مگر آید روح بقا، ناجی عالم کو
◈◈◈
بگذر از دامِ عصیان، بشکن کابوسِ طغیان
بنگر هر سوی عالم، چه رسد بر جانِ انسان
با ثارالله فریادی تازه بزن همچون زینب کاخِ ظالم بشکن
مردانِ شهرِ دعا، یاران خونِ خدا
منجی خود منتظر است امروز ماییم و شما
دل اگر ایمان دارد، به خدا دل بسپارد
می آید در میدان، مردانه و شیدایی
دل آگه می داند، به کجا قرآن خواند
بر نی باید خواندن، نی خلوت و تنهایی
هر روز روز عاشورا، هر روز بانگ واویلا
عالم از بلا پر شد، خاک از کربلا پر شد، الله
◈◈◈
خبر از کوفه رسد همه مشتاقِ حضور
همه سرمست طرب، همگی طالبِ نور
الله الله وای از پیمان شکنان تنها مانده در میدان، مردِ زمان
آمد با دعوتشان، ای وای از بیعتشان
تنها شد روزِ نبرد، دنیا شد دشمن مرد
سخن از ایمان ها شد، سخن از پیمان ها شد
کوفی ماند و پیمان، با آن همه رسوایی
شه خوبان تنها شد، به سرِ نی سرها شد
زینب ماند و زینب، با آن سر سودایی
نور از نیزه ها سر زد، آه از سینه ها سر زد
بانگِ نینوا زینب، تیغِ کربلا زینب، الله
◈◈◈
دل غمگین بشارت، غم عالم سر آید
برود این زمستان، خبر دیگر آید
الله الله می آید فصلِ امید
بر تاریکی میتازد صبحِ سپید
شب را صبحی دگر است، یاران وقتِ سحر است
برخیز ای اهل وفا، برخیز ای روح رها
جور دیگر باید دید، دیده ها را باید شست
تا کی جنگ و نفرت، این دوزخ هر جایی
زیر باران باید رفت، کینه ها را باید شست
باید پایان یابد، این برزخِ تنهایی
برخیز تا به هم سازیم، از عشق عالمی سازیم
آن روز نوبهار آید، آن روز شهسوار آید، الله
عالم در شور و نواست، انسان بر دیرِ فناست
یک سو طغیانِ ستم، یک سو آهنگِ بلاست
نه خروشِ آوایی، نه امیدی از جایی
یا رب دل ها خون شد، از غربت و تنهایی
ستم از حد بیرون شد، غمِ دل ها افزون شد
رفت از عالم یکسر آرام و شکیبایی
بنگر خصمِ سرکش را، بنگر دود و آتش را
یکسو ذبح انسان را یکسو مسخِ ایمان را
◈◈◈
الله الله فریاد از جور زمان، الله الله فریاد از اهرمنان
در گمراهی سرگردان مانده بشر
بی رونق شد ایمان، از فتنه و شر
وای از روزگارِ تنهایی یا رب کو دمِ مسیحایی
بزن ای دل آه دعا مگر آید روح بقا، ناجی عالم کو
◈◈◈
بگذر از دامِ عصیان، بشکن کابوسِ طغیان
بنگر هر سوی عالم، چه رسد بر جانِ انسان
با ثارالله فریادی تازه بزن همچون زینب کاخِ ظالم بشکن
مردانِ شهرِ دعا، یاران خونِ خدا
منجی خود منتظر است امروز ماییم و شما
دل اگر ایمان دارد، به خدا دل بسپارد
می آید در میدان، مردانه و شیدایی
دل آگه می داند، به کجا قرآن خواند
بر نی باید خواندن، نی خلوت و تنهایی
هر روز روز عاشورا، هر روز بانگ واویلا
عالم از بلا پر شد، خاک از کربلا پر شد، الله
◈◈◈
خبر از کوفه رسد همه مشتاقِ حضور
همه سرمست طرب، همگی طالبِ نور
الله الله وای از پیمان شکنان تنها مانده در میدان، مردِ زمان
آمد با دعوتشان، ای وای از بیعتشان
تنها شد روزِ نبرد، دنیا شد دشمن مرد
سخن از ایمان ها شد، سخن از پیمان ها شد
کوفی ماند و پیمان، با آن همه رسوایی
شه خوبان تنها شد، به سرِ نی سرها شد
زینب ماند و زینب، با آن سر سودایی
نور از نیزه ها سر زد، آه از سینه ها سر زد
بانگِ نینوا زینب، تیغِ کربلا زینب، الله
◈◈◈
دل غمگین بشارت، غم عالم سر آید
برود این زمستان، خبر دیگر آید
الله الله می آید فصلِ امید
بر تاریکی میتازد صبحِ سپید
شب را صبحی دگر است، یاران وقتِ سحر است
برخیز ای اهل وفا، برخیز ای روح رها
جور دیگر باید دید، دیده ها را باید شست
تا کی جنگ و نفرت، این دوزخ هر جایی
زیر باران باید رفت، کینه ها را باید شست
باید پایان یابد، این برزخِ تنهایی
برخیز تا به هم سازیم، از عشق عالمی سازیم
آن روز نوبهار آید، آن روز شهسوار آید، الله
کلیه حقوق محفوظ می باشد ©2024